سلام خانوم نازنینم،
اولین متن در وبلاگمون رو در روزی مینویسم که فکر نکنم که دیگه از این بیشتر بتونم دوستت داشته باشم... ولی البته این احساس هر روزم هست. فردا که بیاید خواهم دید که از امروز هم بیشتر دوستت دارم.
به امید پایان این فاصله و رسیدن به تو
دوستت دارم اندازه ای که ماهی اب رو دوست داره
دوستت دارم اندازه ای که خسته خوابو دوست داره
دوستت دارم اندازه اسمونو ستاره هاش
دوستت دارم امـــــــا …
تو رو میخوام واسه نفس کشیدن
با تو به اوج زندگی رسیدن
یادت نره که یاد تو همیشه همراه منه
یادت نره که خواستنت مثل نفس کشیدنه
یادت نره که اینه از تپش تو روشنه
یادت نره نبودنت سقوط من دم به دمه…
تقدیم ب همسر مهربانم مهرنوش جان...
نظرات شما عزیزان: